به بهانه ی شادیهای بزرگ اعضای مرکز آفرینشهای ادبی
با دلی گرفته محض احتیاط
آمدو نشست گوشه ی حیاط
آسمان شلوغ بود
گفته بود که دلش برای ابر لک زده
ابرها کبود می شدند
فکر کرد یکنفر گرفته ابر را کتک زده
باد سوت محکمی کشید
هی کشید و هی ی ی کشید
ابرهای شاد را به صف کشید
ابرها برای آسمان دف زدند
ناودان ترانه خواند
قطره
قطره
قطره ها دل ای دل ای شدند
قطره ها برای ناودان
کف زدند
سلیمانی
۲۴/۴/۸۷
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۷ ساعت 12:5 توسط فاطمه سلیمانی
|
فا/سل